سفارش تبلیغ
صبا ویژن


شعرهای کودکانه

آرزو دارم سر آمپول‌ها نرم باشد! (تاده نظر‌بیگیان / ? ساله)



 

خدای مهربانم! من در سال جدید از شما می‌خواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی! (نسیم حبیبی / ? ساله)



 

خدامیشهکاری کنی 2تا بال در بیارم بعضی وقتا بعد برم پیشه بابام اخه بابام واسه سال تحویل نیومد خونه(حسن /8 ساله)



 

خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی! (سوسن خاطری / 9 ساله)



 

خدا میشه کاری کنی بعضیا پیر نشن اخه هرکسی پیر میشه بعد میاد پشه تو خوب میشه مامان بابام و مامان بابای دوستام پیر نشن(مهستی /7)



 

خدای عزیزم! در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد آخر او دندان مصنوعی دارد! (الناز جهانگیری / 10 ساله)

 

 

بابام مسافرت رفته اسمون خدایا کاری کن زود برگرده(مهگل/5ساله)



 

ارزو دارم مامانیم برام اون دوچرخه خشگله رو بخره تا با دوستم برم تو پارک دوچرخه سواری(حمید قربانی/10)

 

 

خدایا ارزو میکنم شکلات نونه دندونامو خراب کنه تا دیگه مامان نگه شکلات نخور(سحر کوچولو/فارس)


نوشته شده در جمعه 90/2/9ساعت 4:22 عصر توسط سارا نظرات ( ) | |

کنار گل تو باغچه

نشستن دو تا زنبور

یه مهمونی گرفتن

با یه دونه ی انگور

خانوم و آقا مورچه

رد میشدن از اونجا

زنبورای مهربون

صدا زدن بفرما!

شاپرک و کفشدوزک

می پریدن رو گلها

زنبورا ی مهربون

صدازدن بفرما!

کنار باغچه حالا

زیاد شدن مهمونا

مورچه ها و کفشدوزک

شاپرک و زنبورا

یه مهمونی گنده

دادن اون دو تا زنبور

منم بردم براشون

دو تا خوشه ی انگور


نوشته شده در جمعه 90/2/9ساعت 4:10 عصر توسط سارا نظرات ( ) | |

دویدم ودویدم

به یک سؤال رسیدم

  

کیه که توی دنیا

ماهی می ده به دریا؟

 

برف و تگرگ می سازه

درخت و برگ می سازه؟

 

به بلبلا آواز می ده

به موش دم دراز می ده

 

به آدمها خواب می ده

آفتاب و مهتاب می ده

 

جواب تو آسونه

خدای مهربونه

هر بچه ای می دونه


نوشته شده در جمعه 90/2/9ساعت 4:7 عصر توسط سارا نظرات ( ) | |

مامان جونم خوابیده

انگاری خوابی دیده

تو خواب می گه : نون کجاست ؟

چائی و قندون کجاست

پس کو کجاست شیرینی

کاسه و پارچ و سینی

قاشق و بشقاب چی شد

لیوان پر آب چی شد

خواب می بینه مامان جون

خواب چی ؟ خواب مهمون


نوشته شده در جمعه 90/1/19ساعت 7:40 صبح توسط سارا نظرات ( ) | |

گل آفتابگردان

چرا روی تو زرد است؟

گمانم رنگ رویت

نشان رنج و درد است؟

*

نه

با این شکل و این رنگ

شبیه آفتابم

همیشه دوست دارم

به دور خود بتابم

*

به هر جا آفتاب است

همان سو می کنم رو

گلی خوش رنگ و رویم

پرم از شادی او

*

گل آفتابگردان

همیشه شاد باشی

مرتب عطر لبخند

به اطرافت بپاشی



چه گل آفتابگردان خوشگلی


نوشته شده در جمعه 90/1/19ساعت 7:39 صبح توسط سارا نظرات ( ) | |

کودک شش ساله ام

مثل گل لاله ام

ساعت ? پا می شم

مثل لاله وا می شم

یک کمی ورزش می کنم

تو باغچه گردش می کنم

صدا می زنم مامان جون

چائی رو بریز تو فنجون

وقتی چائی رو نوشیدم

مامان و بابارو بوسیدم

من کودکستان می رم

خوشحال و خندان می رم


نوشته شده در جمعه 90/1/19ساعت 7:26 صبح توسط سارا نظرات ( ) | |

من جوجه را گرفتم

او را بوسیده گفتم

جوجه جوجه طلائی

نوک سرخ حنائی

تخم خود را شکستی

چگونه بیرون جستی

گفتا جایم تنگ بود

دیوارش از سنگ بود

نه پنجره نه در داشت

نه کس ز من خبر داشت

دیدم چنین جای تنگ

نشستن آورد ننگ

به خود دادم یک تکان

مثل رستم پهلوان

تخم خود را شکستم

از آنجا بیرون جستم


نوشته شده در جمعه 90/1/19ساعت 7:23 صبح توسط سارا نظرات ( ) | |

بز من

یک

دو

سه

چهار

پنج

شش

هفت

هشت

نه

ده روزه یونجه نخورده

بز من پس چرا نمرده

از گوشت بزم گوشت بزم کباب می سازم

می رم آشپز می شم به بزم می نازم

از رون بزم رون بزم آبگوشت می سازم

می رم قصاب می شم به بزم می نازم


نوشته شده در جمعه 90/1/19ساعت 7:21 صبح توسط سارا نظرات ( ) | |


لالایی

لالایی ماه و مهتابه
لالایی مونس خوابه
لالایی قصه ی گل هاس
پر از آفتاب پر از آبه
لالایی رسم و آیینه
لالایی شعر شیرینه
روون و صاف و ساده
زلال مثل آیینه
لالایی گرمی خونه
لالایی قوت جونه
لالایی میگه:یک شب هم
کسی تنها نمی مونه
لالایی آسمون داره
گل و رنگین کمون داره
توی چشمون درویشش
نگاهی مهربون داره
لالایی های ما ماهه
بدون ناله و آهه
بخون لالایی و خوش باش
که عمر غصه کوتاهه




نوشته شده در جمعه 90/1/19ساعت 7:18 صبح توسط سارا نظرات ( ) | |


:قالبساز: :بهاربیست:

شعرهای کودکانه


شعرهای کودکانه

نوشته شده در جمعه 103/1/31ساعت 12:18 صبح توسط نظرات ( ) | |


:قالبساز: :بهاربیست: